[ و چون خبر مرگ اشتر بدو رسید فرمود : ] مالک مالک چه بود به خدا اگر کوه بود کوهى بود جدا از دیگر کوهها و اگر سنگ بود سنگى بود خارا که سم هیچ ستور به ستیغ آن نرسد و هیچ پرنده بر فراز آن نپرد . [ و فند کوهى است از دیگر کوهها جدا افتاده . ] [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 88 دی 15 , ساعت 10:15 صبح

آل، خانواده، عائله، خاندان، تیره، اهل، عشیره، پیروان، وابستگان. این کلمه ظاهراً در بیشتر این معانی، از عصر جاهلی معروف بوده است. قریشیان، از آنجا که حفاظت خانة کعبه و متعلقات آن را به عهده داشته‎اند، خویشتن را «آل‎الله» می‎خواندند و عربان، در مقام دادخواهی، می‎گفتند: «یالَ‎الله»، یعنی‎ای قریشیان (ترکیب «آلَ‎الله» در یک بیت منسوب به عبدالمطلب در اربلی، 1/40؛ دایره‎المعارف اسلام (اول)، ذیل آل). اما ریشة کلمه چندان روشن نیست و شکل مشابهی از آن را در زبانهای سامی نیافتیم. اگر مفهوم «انتساب به یک شخص یا محل»، «جمعیت و قدرت» را در نظر بگیریم، آنگاه کلمه، با لفظ «اوّل» (اوگاریتیک"wl: نخست؛ آرامی، awwal, awla: آغاز، گذشته؛ مندایی t+"wl: بازگشتن) هم خانواده می‎گردد و سپس به مفهوم قدرت (اوگاریتیک ul؛ کنعانی yal: قدرت) منتهی می‎شود. از سوی دیگر ریشة یائی کلمه را می‎توان اصل دانست: آرامی و سریانی iy?l?: کمک؛ کنعانی "ey?l: قدرت، کمک؛ آکادی ayyalu: هم پیمان. علاوه براین، توجیهِ لغت شناسان مسلمان که آن را مشتق از «اهل» دانسته‎اند نیز بی‎اساس نیست (هرچند که استناد ایشان به مصغر کلمه را نمی‎توان معتبر شمرد)، زیرا لفظ "ahl (عبری کنعانی "ahel؛ آرامی "ahl?؛ نبطی، "hlt") در اوگاریتیک به معنی چادر، و در آکادی به صورت ?l (به معنی شهر) آمده است. سپس می‎بینم که شاعر جاهلی ابوذؤیب ان را به معنی چوبهای خیمه به کار برده است (بیت در لسان، ذیل «اول»).
شاید تطور کلمه از جزئی به کلی بوده است: خانواده (ساکن یک چادر)، خاندان، خاندان بزرگ و عشیره، قبیله، پیروان (سیاسی یا دینی). در قرآن کریم آن را هم به معنای پیروان دینی ـ سیاسی ـ جغرافیایی (آل فرعون، آل لوط و غیره. قس: سخن ابن‎عبّاس: ـآلَ‎الله، اهل‎القرآن»، اربلی، 1/40) می‎توان یافت (نکـ فهارس قرآن، قس: تفاسیر، نیز راغب 30).
در تحدید معنی «آل محمد، آل نبی» علمای اهل سنت عموماً مفهوم عام «بنی هاشم» را در نظر داشته‎اند و گاه آن را به «امت محمد» تفسیر کرده‎اند (برخی نیز مفهوم آن ترکیب را همسران پیامبر(ص) پنداشته‎اند). راغب در توجیه همین معناست که آل نبی را خاصان و پیروان آن حضرت(ص) از حیث علم می‎داند: اهل علم به معنای اخص «آل نبی» و امت اویند و اهل علم از راه تقلید فقط امت او. وی در این باب به حدیثی از حضرت صادق(ع) نیز اشاره می‎کند (مفردات، 30-31).
گرایش کلی اهل تشیع آن است که آل محمد و آل نبی را با «عترت»، یعنی اولاد امام علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) یکی بدانند (نکـ اهل بیت؛ اربلی، 1/42). اربلی می‎کوشد مفهوم آل و اهل و عترت را مجزا کند (ص 40). نیز شاید به همین منظور بوده که رَیّان‎بن‎الصَّلْت قمی کتابی نوشته و در آن،سخنان حضرت رضا(ع) را در «الفرق بین‎الآل والامه» فراهم آورده است (طوسی، 140).
دو کلمة آل و اهل هریک به تدریج موارد استعمالی خاص خود یافته‎اند. در کتابهای لغت، در تفکیک مفاهیم این دو لفظ سخن بسیار گفته‎اند، ازجمله اینکه آل، برخلاف اهل، با نامهای جغرافیایی ترکیب نمی‎شود؛ اهل بغداد، اهل‎المشرق و نه آل بغداد و آل‎المشرق و جز آن، آل به مفهوم «خاندان و اعقاب مردی شریف» از همان قرن اول ق/7م رواج بسیار یافت و اکنون نیز دربارة خاندانهای پادشاهان و امیران به کار می‎رود. این ترکیب در زبان فارسی نیز رواج تمام دارد و حتی برخی از خاندانهای اصیل ایرانی را با لفظ آل مشخص می‎کنند: «آل بویه» بسیار معروف‎تر از «بویهیان» است. به همین جهت در دایره‎المعارف حاضر، خاندانهای ایرانی، باتوجه به ترکیب اشهر، گاه ذیل آل آمده‎اند، گاه ذیل نام اصلی.

مآخذ: اربلی، بهاءالدین ابوالحسن، کشف‎الغمه، بیروت، دارالکتاب‎الاسلام (اول و دوم)؛ راغب اصفهانی، حسین‎بن‎محمد، المفردات، به کوشش محمد سیدالگیلانی، مصر، مصطفی‎البابی‎الحلبی، 1381ق؛ طوسی، محمدبن‎حسن، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، دانشگاه مشهد، 1351ش؛ لسان‎العرب؛ نیز:
Cohen, David, Dictionnaire des raciness semitiques, Paris sous, "wl, ""hl, "yl; Lane E. William, An Arabic-English Lexicon, under «اوّل».
آذرتاش آذرنوش

دایره المعارف بزرگ اسلامی     ج 1 شماره مقاله:343



لیست کل یادداشت های این وبلاگ